تقدیم پایان نامه به پدر شهیدم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
مبادا نمایید در دل گمان که آنها که در راه رب جهان
بگشتند کشته همی مرده اند که آنان همه تا ابد زنده اند
پدر جان:
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
این پایان نامه را که حاصل ماه ها تلاش شبانه روزی اینجانب .................... بوده است تقدیم می شود به پدر شهیدم .
مردمانی جان خود را بر جهان افزوده اند
آفتاب جانشان در تار و پود جان ما
مردمانی رنگ عالم را دگرگون کرده اند
هر یکی در کار خود نقش آفرین همچون خدا
هر که بر لوح جهان نقشی نیفزاید ز خویش
بی گمان چون نقش پا محو است در موج فنا
نقش هستی ساز باید، نقش بر جاماندنی
تا چو جان خود جهان هم جاودان دارد تو را
این جهان دریا، زمان چون موج، ما مانند نقش
لحظه ای مهمان این هستی ده هستی ربا
تقدیم به تو که بر تارک زمان جاودانه ای ، ای شهید راه عشق