سه زن انگلیسی ، فرانسوی و لر با هم قرار میذارن که اعتصاب کنن و دیگه توی خونه کار نکنن و بعد از یک هفته نتیجه کار رو به همدیگه بگن

زن فرانسوی گفت:

به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم.

/logo- کریسمس (Christmas) یا نوئل نام جشنی است در آیین مسیحیت که به منظور گرامیداشت زادروز حضرت مسیح برگزار می‌شود. اعضای بیشتر کلیساهای ارتودوکس در سراسر دنیا روز 25 دسامبر را به عنوان میلاد مسیح جشن می‌گیرند. ایام 12 روزه کریسمس با سالروز میلاد مسیح در 25 دسامبر آغاز می‌شود و تا جشن خاج‌شویان در روز 6 ژانویه ادامه دارد. هرچند مهم‌ترین عید مذهبی در گاهشمار مسیحی، روز عید پاک (به عنوان روز مصلوب شدن و رستاخیز عیسی) است، اما مردم بسیاری به‌خصوص در کشورهای ایالات متحده و کانادا، کریسمس را مهم‌ترین رویداد سالانه مسیحی محسوب می‌دارند. کریسمس با آیین‌های ویژه‌ای به‌طور مثال آراستن یک درخت کاج، برگزار شده و شخصیتی خیالی به نام بابانوئل در آن نقشی مهم دارد.

logoپیام داستان : بی ربط و یا  با ربط، حرف مشتری گوهر است.

شکایت یک مشتری از شرکت خودروسازی جنرال موتورز

بخش پونتیاک شرکت خودروسازی جنرال موتورز شکایتی را از یک مشتری با این مضمون دریافت کرد: «این دومین باری است که برایتان می نویسم و برای این  که بار قبل پاسخی نداده اید،  گلایه ای ندارم ؛ چراکه موضوع از نظر من نیز احمقانه است! به هر حال موضوع این است که طبق یک رسم قدیمی ، خانواده ما عادت دارد هر شب پس از شام به عنوان دسر بستنی بخورد.

سالهاست که ما پس از شام رای گیری می کنیم و بر اساس اکثریت آراء نوع بستنی ، انتخاب و خریداری می شود. این را هم باید بگویم که من بتازگی یک خودروی شورولت پونتیاک جدید  خریده ام و با خرید این خودرو، رفت و آمدم به فروشگاه برای تهیه بستنی دچار مشکل شده است!

هزارو یک داستان برای سخنوراناتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد.

مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم  شب را اینجا بمانم؟ » ......

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به  او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. ...

شب هنگام وقتی مرد می خواست  بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی  گفتند:

« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم .  چون تو یک راهب نیستی»

logoپیام داستان : هر اتفاقی که رخ می دهد به صلاح ماست.

پادشاه و وزیر باهوش

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی می کرد که وزیری داشت.

وزیر همواره می گفت:

هر اتفاقی که رخ می دهد به صلاح ماست.

روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !

پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد …

logoپنج آدمخوار به عنوان کارمند در یک اداره استخدام شدند

هنگام مراسم خوش امدگویی رئیس اداره گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و می توانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر خوردن کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید."

آدمخوارها قول دادند که با کارکنان اداره کاری نداشته باشند.

logoپیام داستان : ممکن است آن طور که ما هميشه فکر ميکنيم ، درست نباشد.

همسر ناشنوا

مردي متوجه شد که گوش همسرش سنگين شده و شنوايي اش کم شده است...

به نظرش رسيد که همسرش بايد سمعک بگذارد ولي نمي دانست اين موضوع را چگونه با او درميان بگذارد. به اين خاطر، نزد دکتر خانوادگي شان رفت و مشکل را با او درميان گذاشت.

logoپیام داستان :  شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند / عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند / دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند / و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست

زشت ترین دختر کلاس

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید: میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟

یکدفعه کلاس از خنده ترکید …

logoپیام داستان: بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم

پیکنیک لاک پشت ها

یک روز خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کرد...ند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

logoپیام داستان : از مشکلات سکويي بسازيم براي صعود./يا راهي‌ خواهيم يافت و يا راهي‌ خواهيم ساخت/تغيير نگرش  ارزانترين و موثرترين روش مي باشد./هميشه به دنبال ساده ترين راه حل ها باشيد.

قدرت اندیشه در 4 داستان کوتاه

1. از شیوه نجات الاغ درس بگيريم .

کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روز اتفاقي به درون يک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعي کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد. براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد،  کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بميرد و زياد زجر نکشد.

پیام داستان : من اگر می خواهم با افراد صادق شریک باشم باید خودم صادق باشم.

گل صداقت و راستگویی

logoدویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.
وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او بطور مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

مقالات دیگر...