روزهای نوروز عامه و خاصه

 

جشن نوروز فقط در روز اول فروردین ماه برپا نمی‌شده بلکه چندین روز دوام می‌یافته. ابوریجان در التفهیم، پساز ذکر نخستین روز فروردین، نوشته:

«و آنچه از پس او است پنج روز همه جشن‌ها است و ششم فروردین ماه «نوروز بزرگ» است زیرا که خسروان بدان پنج روز حق‌های حشم و کروهان بگزاردندی و حاجت‌ها روا کردندی: آن‌گاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است که اول روزی است از فرنامه و بدو فلک آغاز گردیدن»

برخی در ضمن رسوم درباری، مدت این جشن را یک ماه دانسته‌اند و گروهی پنج روز اول را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه نامیده‌اند. بدیهی است که اگر فی‌المثل در دربار شاهان ساسانی یک ماه جشن برپا می‌شده، این امر مستلزم آن نبود که همۀ مردم یک ماه تمام را جشن بگیرند بلکه در پنج روز اول همگی جشن برپا می‌کردند. نوروز خاصه را «نوروز بزرگ» و «جشن بزرگ» و «نوروز ملک» هم خوانده‌اند.

نخستین پادشاهی که در دو قسمت نوروز عامه و خاصه را به هم پیوست و همۀ ایام ما بین آن را جشن گرفت هرمز پسر شاهپور بود.


جشن سال نو نزد آریائیان

 

این جشن در اصل یکی از دو جشن سال آریائی بود: آریائیان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما شامل بهار و تابستان و فصل سرما شامل پائیز و زمستان می‌شد. فصل سرما در اوستائی زیمه Zima و فصل گرما همه Hama خوانده شده. در زمانی بسیار کهن فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنان‌که در وندیداد فرگرد اول بند 2 و 3 آمده، ولی بعدها در دو فصل مزبور تغییری پدیدار گشت چه تابستان دارای هفت ماه و زمستان پنج ماه گردید، چنان‌که این امر نیز در شرح بندهای نامبرده از وندیداد مسطور است.

در هریک از این دو فصل جشنی برپا می‌داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‌رفته: نخست جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما ـ یعنی وقتی که گله‌ها را از آغل‌ها به چمن‌های سبز و خرم می‌کشانیدند و از دیدن چهرۀ دل آرای خورشید شاد و خرم می‌شدند ـ و دیگر در آغاز فصل سرما که گله را به آغل کشانیده توشۀ روزگار سرما را تهیه می‌دیدند.


نوروز و مهرگان

از یک طرف می‌بینیم که در عهد هند و اروپائی سال از اول تابستان «انقلاب صیفی» و با ماه تیر آغاز می‌شده و دلیل آن لغت (میذیایری) است که اسم گاهنبار پنجم از شش گاهنبار (جشن) سال است. این جشن در حوالی «انقلاب شتوی» برپا می‌شده و معنای لغوی آن «نیمۀ سال» است. از بیان بندهشن پهلوی چنین بر می‌آید که (میذیایری) در اصل در حوالی انقلاب شتوی (اول جدی) و بنابراین اول سال در حوالی انقلاب صیفی (اول سرطان) و مطابق (میذیایری شم) بوده است.

 

از سوی دیگر در می‌یابیم که در زمانی سال با اول تابستان شروع می‌شد ولی نه با تیرماه، بلکه با فروردین ماه ـ بیرونی، اول سال ایرانیان را در فروردین و در انقلاب صیفی می‌داند و اعیاد خوارزمی نیز مؤید این مدعا است. مسعودی در التنبیه و الاشراف گوید: «آغاز سال ایرانیان در اول تابستان و مهرگان در آغاز فصل زمستان بوده است.» در نوروزنامه منسوب به خیام آمده.: «فروردین آن روز [سی سال گذشته از پادشاهی گشتاسب که زردشت بیرون آمد] آفتاب به اول سرطان قرار کرد و جشن کرد.» در کتاب التاج منسوب به جاحظ آمده: «نوروز و مهرگان دو فصل سال هستند: مهرگان دخول زمستان و فصل سرما است و نوروز اذن دخول فصل گرما است.»

منبع مطالب

 

ماهيت ديني نوروز در آذربايجان

در ميان مردم آذربايجان عيد نوروز با ماهيت ديني از ارزش خاصی برخوردار است. عید نوروز که فرهنگ‌ها و باورهای باستانی مردم آذربایجان و ارزش‌هاي اسلامی را در خود جمع نموده است در زمان شوروی سابق ممنوع بود اما مردم در چارچوب محیط خانواده و محل زندگی توانستند این عید را زنده نگه دارند. دولت شوروی در زمینه زبان و فرهنگ ملی به خاطر التفاتی که به زعم خود نشان داده بود سعی داشت تا تاریخ و فرهنگ هزار ساله، آداب و رسوم و اعتقادات دینی مردم را به صورت حساب شده از میان بردارد. در آن زمان همه آداب و رسوم تاریخی و اعیاد از جمله عید نوروز به عنوان میراث مضر گذشتگان تبلیغ و اعیاد جدید و ساختگی شوروی جایگزین آنها مي‌شد. اول ژانویه نخستین روز سال میلادی به عنوان عمومی مردم برگزار مي‌شد و عید نوروز به عنوان باقیمانده دین و ارتجاع معرفی مي‌گشت.

عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک می بیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند.

عید نوروز در تاجیکستان و برخي دیگر از نقاط آسیای مرکزی "عید سر سال" یا "عید سال نو" نامیده می شود. تاجیکان همچون دیگر ایرانی نژادها آیین و آداب خاصی برای جشن نوروز دارند. روز نوروز در تاجیکستان با سال شمار دهقانی تاجیکی اول ماه حمل و با حساب میلادی ۲۱ یا ۲۲ مارس شروع می شود که به نام 'خیدیر ایام' یعنی جشن بزرگ معروف است.

 

 

مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می‌‌دانند و بر این باورند که در این روز ستاره‌های آسمانی به نقطه ابتدایی می‌‌رسند و همه جا تازه می‌شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی‌شود.

در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می‌کند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می‌شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.

در پاکستان غالبا صفت عالم افروز را در مورد نوروز به کار می برند و این حکایت از علاقه مندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانواده های پاکستانی مراسم نوروز را گرامی می دارند به طوریکه برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، می فرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانه تکانی می کنند، لباس نو می پوشند، به دید و بازدید می روند و سعی می کنند کدورت و غم را از دل ها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند. خانواده های پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین می گسترانند و انواع شیرینی و میوه ها را بر آن می چینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه می دهند. از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل لدو، گلاب حامن، رس ملائی،کیک برفي،شکرپاره، کریم رول، سوهن حلوا و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.

مقالات دیگر...