آداب و رسوم
در قديم هرگاه شاهى، انسانى خردمند و زيرك و هوشيار مىيافت كه داراى خصايص و خصلتهاى نيك و از خانواده بالا چون خودش بود به طور غيرمستقيم از طريق وزير و يا هر شخص عاقل و عادل ديگرى براى دخترش خواستگارى مىكرده است:
بر آنم تا نهال نوبر خويش گل نورسته جان پرور خويش
... ببندم عقد با شهزاده منظور چه مىگويى در اين انديشه دستور
*ديوان: 481
از قديم تاكنون رسم بوده است كه براى جشن و سرور و شادمانى ميزبان، خوانى گسترده و ملوّن بگسترد، خصوصا اگر ميزبان شاه هم باشد، اين سفره مملوّ از خوراكيهاى متنوّع و مختلف خواهد بود:
نه خوانى بوستان دلگشايى
به غايت دلنشين بستان سرايى
در او هر گرد خوانى آسمانى
بر او اطباق سيمين كهكشانى
سماطش گسترانيده سحابى
بر او هر نان گرمى آفتابى
درخت صحن او فردوس كردار
زالوان ميوهها گرديده پر بار
*ديوان: 483
يكى از مهمترين آداب و رسوم آن است كه براى رسيدن پسر به دختر و دختر به پسر بايد صيغه عقد جارى شود تا محرم شوند و قبل از آن نمىتوانند با هم باشند و اين امر به دستور پدر انجام مىگيرد و نمىتواند خودسرانه باشد:
اشارت كرد شاه هفت كشور
كه تا بستند عقد آن دو گوهر
... به سوى حجله شد منظور خوشحال
به مقصودش عروس جاه و اقبال
*ديوان: 484
شاه قبل از فوت شخص مورد علاقه و با كفايت و لايق و كاردانى براى جانشينى خود برمىگزيند:
به سوى مصريان رو كرد آنگاه
كه تا امروز بودم بر شما شاه
شه اكنون اوست خدمتكار باشيد
به خدمتكاريش در كار باشيد
چو بر تخت زر خويشش نشانيد
به دست خود بر او گوهر فشانيد
بزرگانش مبارك باد گفتند
غبار راه او از چهره رفتند
*ديوان: 486 و 487
رسم است پس از مرگ كسى تا يك هفته عزادارى و سوگوارى كنند. سپس مجالس ترحيم قطع مىشود و چهلم مجدّدا شروع مىگردد. براى از عزا درآوردن كسى بايد اطرافيان اهتمام ورزند و آن شخص عزادار را از عزا در بياورند.
همه در بر پلاس غم گرفتند
به فوتش هفتهاى ماتم گرفتند
بزرگان را به هشتم روز دستور
تمامى برد با خود سوى منظور
كه تا آورد بيرونشان ز ماتم
به بزم عيش بنشستند با هم
*ديوان: 487