وحشى اگر ظاهرى آراسته ندارد، ولى باطنى نيك دارد
در جاى ديگر گفتيم وحشى در نظر معشوق خوار و ذليل و زبون است و خود را نيز حقير و كوچك مىشمارد. راضى است كه محبوبش او را خوار كند و زار بكشد ولى متذكّر مىشود كه خوارى ظاهر گواه عزّت پنهان اوست، زير پوشش ذلّت او، عزّتش نهفته است. زير خارستانش، گلستانها مكتوم است. وحشى بيان مىدارد كه اگر حرمت او را نگه نمىدارند حرمت عشقش را نگه دارند زيرا اگرچه هيچ به نظر مىرسد امّا دل و طبعى وفادار و پايدار در خود به وديعت دارد.
خوار مىكن، زار مىكش، منّتت بر جان ماست خوارى ظاهر، گواه عزّت پنهان ماست
چشم ظاهربين بر آزار است واى ار بنگرد
اين گلستانها كه پنهان زير خارستان ماست
*ديوان: 19
حرمت من گر ندارى حرمت عشقم بدار
خود اگر هيچم دل و طبع وفاداريم هست
*ديوان: 39