واژگان غزلها و فاصله گرفتن واژگان غزلهاى وحشى از واژگان سنّتى غزل

بخش دوّم: نقد و تحلیل آثار وحشی بافقی
ابزارها
تنظیمات نوشتاری

واژگان غزلها

و فاصله گرفتن واژگان غزلهاى وحشى از واژگان سنّتى غزل

 

غزل فارسى از سنايى تا حافظ در يك مسير، سير مى‏نمود تا اينكه در دوره حافظ به تكامل رسيد. در اين فاصله يعنى از قرون ششم تا هشتم شاعران از يكديگر پيروى مى‏كردند. سعدى از انورى و حافظ از سنايى تتبّع نمودند و راهشان به سرحدّ كمال رسيد ولى هر كمالى، نقصانى در پى دارد. پس از حافظ تا دو قرن، اشعار شاعران همه تكرارى و مضامين مكرّر چون راه پيشينيان بود. چند صد ديوان از شاعران فارسى، نكته خاصى نداشت و در آن ابداع و ابتكارى ديده نمى‏شد. همه جا صحبت از سيب زنخدان و خال و خط و گيسو و زلف و قد سرو و زيبايى و ملاحت و نمكين و زيباييهاى اندام معشوق و غم هجران و آرزوى وصال وى بود.

 

از قرن نهم به بعد دسته‏اى از شاعران كوشش كردند تا از تقليد و تكرار بپرهيزند و در غزلهايشان به بيان احساسات صميمانه و صادقانه همّت گمارند. وحشى، اهلى و هلالى و سپس گروهى كه خود را به مكتب وقوع وابسته مى‏شمردند و حتّى بعضى «وقوعى» تخلّص مى‏كردند از اين دسته‏اند. از آنجايى كه بردن نام زنان توأم با غيرت بود شاعران نمى‏توانستند مستقيما احساسات قلبى خود را به زبان صريح فاش سازند از اينرو به عشق همجنس يعنى مرد زبان به شعر باز نمودند. در دنبال اين وضع بود كه نهضت جديدى در شعر فارسى پديد آمد، پيروان اين سبك به اميد صلات و عطاياى شاهان و اميران هند به آن سرزمين روى آوردند و اين طرز به «هندى» معروف شد.

تفاوت واژگان اين سبك با واژگان سنّتى غزل به قرار ذيل است:

1ـ ايجاز يعنى معانى و مفاهيم را در كوتاه‏ترين لفظ بيان كردن

2ـ دورى از مضامين تكرارى گذشتگان

3ـ استفاده از تعبيرات و مفاهيمى كه غرابت استعمال دارد.

4ـ استفاده از مضامين عاشقانه، حكمى، پند، عبرت

5ـ استفاده از تمثيل و صنعت حسن تعليل به شكل گسترده براى مفهوم كلّى و انتزاعى

6ـ بيان معانى ذهنى و حالات روحى با آوردن اوصاف غريب و ناآشنا براى اشياء و امور

7ـ وجود طبيعت در ذهن و روح شاعر براى تأثير بخشيدن بيشتر بيان شعرى.[1]

سخن وحشى در غزل سراسر شور و شوق و سوز و هيجان است كه با احساسش همگام و قرين گشته است و هرگز در پى مضمون‏يابى نيست.[2]

درست است ايجاز، يكى از ويژگيهاى شعر اين دوره است ولى سخن وحشى از ايجاز مخل به دور است. اجزاى كلامش به قراين و مناسبات ضعيف حذف نمى‏گردد و تعقيد و پيچيدگى در ديوانش خيلى نادر است. سخنش از رمز و معمّا تهى است. استعاره و كنايه و مجاز به حد معمول در شعرش ديده مى‏شود. تركيبات عاميانه، تمثيل و امثال سايره كه يكى از بارزترين مشخصّات شعر دوره صفوى است، بر شعر وحشى نيز اثر گذاشته است و منجر به فاصله گرفتن غزلهايش از واژگان سنّتى غزل است.

در ديوان وحشى اشعار غثّ و سمين نادر است زيرا كمتر به مضمون‏يابى و نكته‏سنجى گراييده است. در عصر صفوى شعر از دربار و مجالس انديشمندان و مدرسه‏ها و مكتبخانه‏ها به محافل عمومى و قهوه‏خانه‏ها و كوچه و بازار راه يافت كه شعر را تحت تأثير قرار داد. واقعه‏گويى يا «مكتب وقوع» كه از درون زندگى مايه مى‏گرفت بيش از رواج سبك هندى به سرحد كمال رسيد. لغات محاوره و زبان عاميانه به شعر راه يافت و «اخذ الهام از تجارب روزمره و اشخاص و اشياى محيط، به صورت يكى از اختصاصات اين سبك درآمد.» و همين امر باعث گرديد واژگان غزلهاى شعراى اين دوره چون وحشى از واژگان سنّتى غزل به دور ماند.

تمام چهره‏هاى زندگى اعم از زشتى و زيبايى و خوبى و بدى، حوادث و اتّفاقات و حتّى آلات و وسايل و ابزار و اشياى بى‏جان مورد نظر شاعر قرار گرفت به طورى كه هيچ چيز دور از چشم واقع‏بين شاعر نمى‏توانست باشد كه اين امر معلول دو علت است:

1ـ چون شعر رنگ اشرافى خود را از دست داد، شاعران به جاى توصيف باغهاى آراسته و زيباى بزرگان و امرا و كاخها و بزمها و جشنهاى شاهانه و لوازم و آلات و وسايل اميرانه و تجمّلات مخصوص زندگى آنها، به توصيف وسايل معمول و مورد استفاده عموم مردم مى‏پرداختند.

2ـ شاعران با نازك‏خيالى و دقت‏نظر در اين اشياى بى‏حس و جان به آفريدن مضمونهاى بديع و شگرف پرداختند. اين عوامل باعث اختلاف واژگان سنتى غزل با غزل دوره صفوى گشت.[3]

وحشى شاعرى بى‏ريا و ساده‏دل است. در اظهار تفكّرات و احساسات و عواطفِ صريح و بى‏پروا و بدور از هرگونه تصنّعات و تعلّقات و آرايشهاى لفظى و معنوى بيان مى‏دارد. گاهى مكنونات قلبى و واردات درونى را بى‏پرده ابراز مى‏دارد كه واژگان غزلش را با واژگان غزلهاى سنّتى متمايز مى‏سازد. واژگان سنّتى غزل در اواسط قرن پنجم (سبك خراسانى) جزالت، سادگى و فخامت داشته است. در اوايل دوره سلجوقيان به تدريج تحوّلاتى در نظم و نثر فارسى پديد آمد و سبك جديد عراقى جاى سبك خراسانى را گرفت.

در اوايل دوره تيموريان چندى پيش از زمان اميرخسرو دهلوى سبك جديد پديد آمد كه به سبك هندى معروف گشت كه همه شعراى بزرگ دوره صفويّه از اين سبك پيروى كردند.[4]

كثرت استعمال الفاظ عاميانه و مبتذل و كلماتى كه فاقد جنبه ادبى است، تكرار قافيه‏ها، تنوّع و گستردگى موضوعات در يك غزل، كاربرد بعضى كلمات و تركيبات به شكل خاصّ، نزديكى شعر به زبان تخاطب و توده مردم كه هر چند از ارزش شعر دوره صفوى كاسته ولى آن را سطح ذوق و ادراك عمومى و توده مردم نزديك ساخته و شعر را از حالت تعقيد و پيچيدگى و ابهام و مفاهيم دور از ذهن بدور نگاه داشته است كه پيروان سبك هندى را داراى طرز فكرى غريب و اداى مطلبى عجيب دانسته‏اند.[5]

 

واژگان غزلهاى وحشى نيز داراى خصوصيّات فوق است. وحشى در غزليّاتش به خوارى و خفّت در مقابل معشوق تن در مى‏دهد و نسبت به مادّيات و لذّتهاى دنيوى بى‏اعتنا است و اشعارش سالم و ساده و روان است به طورى كه بعضى از آنها ارسال‏المثل گشته است.

واژگان غزلهاى وحشى با حفظ قالب ظاهرى غزل به موضوعات عشقى، عرفانى و اخلاقى و وسيله‏اى براى بيان كليه افكار و مقصودات و حالات درونى و احساسات قلبى است. به طورى كه در غزليّاتش متوجّه عدم وحدت معنى و موضوعات مختلفى مى‏گرديم. غزلهاى وحشى اگرچه داراى شور و حال و سوز و گداز است ولى از لحاظ ارزش ادبى و انسجام و وحدت معنوى به پاى غزليّات عراقى نمى‏رسد.[6]

باريك‏بينى و انديشه‏هاى رقيق و گاهى ديرياب همراه با اغراق و مبالغه در شعر سبك هندى يافت مى‏شود. خاكسارى و خفّت و خوارى معشوق در حدّ بسيار وسيعى مشهود است. تناسبات لفظى و صنايع بديعى با زبان محاوره و عوام توأم شده به طورى كه بعضى معتقدند شاعران اين حوزه از فرهنگ زبان عامه كمك گرفته‏اند.[7] اينها خصوصيّات شعر وحشى است كه در شعر شاعران دوره پيشين وجود نداشته است. مى‏توان گفت سبك وى عجيب، غريب، تازه، شگرف، نو و بديع است.

خصوصيّات سبك هندى كه مملوّ از مضمون‏يابى‏هاى دقيق و نكته‏سنجى‏هاى باريك توأم با استعارات، تمثيلات و تشبيهات بديع است و معانى و مفاهيم شگرف و غريب مى‏آفريند، كاربرد لغات و تركيبات و اصطلاحات محاوره‏اى، تناسب لفظى بين كلمات يك بيت كه معانى مختلفى در ذهن تداعى مى‏كند. محسوس و ملموس كردن مطالب مجرّد و انتزاعى كه توأم با رنگ فلسفى است، وارد شدن لغات و اصطلاحات فنّى، شغلى و عاميانه و محاوره در شعر[8]؛ موجب گشته كه واژگان شعر وحشى را تحت تأثير قرار داده و ديوارى بين واژگان سنّتى غزل با واژگان زبان وحشى قرار دهد. بايد گفت وحشى بافقى و على‏نقى كمره‏اى در بيان عشقهاى خاكى و مجازى از سوزناك‏ترين الفاظ و كلمات استفاده كردند كه به گفته استاد احمد گلچين معانى لازمه مكتب وقوع است كه هر دو از پيروان آن مى‏باشند.[9]

 

از آنجايى كه در سبك هندى لفظ فداى معنى و مفهوم مى‏گردد، محاسن و زيبايى‏هاى كلام را مى‏ربايد[10] كه در شعر وحشى كمتر اين خصيصه يافت مى‏شود.

انديشه و تفكّر و تأمّل دقيق شاعر سبك هندى منجر مى‏شود كه هر واژه و لفظى كه قبلاً در شعر شاعران پيشين مورد استفاده نبوده است؛ شاعر آن را با نكته‏سنجى و باريك‏بينى به آفريدن معانى ديرياب‏تر و دورتر از ذهن همّت گمارد به طورى كه با چندين واسطه بتوان به آن مفهوم دست يافت.[11] به همين دليل شاعر اين دوره از جمله وحشى سعى مى‏كند رقيق‏ترين نكات اخلاقى را به كمك امثالى كه از جزييّات زندگى عوام و توده مردم نشأت گرفته مفهومش را بيان دارد.[12] وحشى به واژگان و مضمونهاى تكرارى گذشتگان نياز ندارد و مفاهيم و قواعد و سنّتهايشان را درهم مى‏شكند. بى‏تصنّع و بدون زحمت از لغات و تعبيرات عاميانه استفاده مى‏كند. شعرش شعر اهل مدرسه و فضل نيست بلكه نشأت گرفته از احساسات درونى و حكمت عامه است. به همين دليل دردها و رنجها و تفكّرات توده مردم را با بيان مردمى و زبان تخاطب به وجهى تازه و روشن بيان مى‏دارد. به همين دليل است كه شعرش مورد پسند مردم عوام نيز قرار گرفته است. وى سعى در آوردن فنون و بلاغت صناعات ادبى ندارد، از تقليد و تكرار شيوه پيشينيان پرهيز مى‏كند[13]، شعرش شعر عوام‏پسند است كه با لغات عاميانه و سوز و گداز پر التهاب به منصّه ظهور مى‏نشيند و همين امر باعث شده است كه واژگان شعرش از واژگان سنّتى غزل كه شاعرانى اهل مدرسه و صاحب فضل و هنر بودند بدور ماند.

خاطرنشان مى‏سازد گرايش به سوى آوردن لغات و تعبيرات عاميانه در دوران وحشى معلول سه علت است:

«1ـ پايين بودن فرهنگ عمومى عصر

2ـ اصرار شاعر در جستجوى معنى بيگانه

3ـ فراوان‏گويى و آسان‏پسندى شاعر.»

طبيعى است، در چنين شرايطى شاعر سعى مى‏كند متناسب با ذوق و سليقه مردم به سخن‏سرايى
بپردازد و از فرهنگ و آداب و رسوم آنان استفاده كند و به زبان خودشان شعر بسرايد. بهترين امر در اين شرايط استفاده از فرهنگ و تعبيرات و اصطلاحات عاميانه و مثلهاى سايره است. پر واضح است، از اين روش سعدى و حافظ و عبيد زاكانى محتاطانه عمل مى‏كردند بعد از آن فغانى و وحشى و سپس قائم‏مقام، دهخدا و ايرج مراحل آن را پيمودند.[14]

دليل عمده پيدايش اين روش آن است كه چون در عصر صفوى شاعران ممدوحى براى خود نيافتند و از دربارها جدا گشتند، تلاش نمودند شعر را وسيله‏اى براى بيان ابراز احساسات خود و مطابق با ذوق و سليقه مردم قرار دهند. با مشاهده دقيق در غزلهاى سعدى تا حافظ و شيوه بيان فغانى و وحشى و صائب مى‏توان دريافت كه در اين دوران كوشش شاعران به سوى ميل و سليقه و علاقه عامّه مردم در شعرسرايى بوده است. البتّه اوج به كارگيرى اين روش متعلّق به دوران صفوى است[15] كه در اشعار شعرايى بزرگى چون فغانى و وحشى نمودار شده است و واژگان غزليّاتش نسبت به دوران قبل دگرگون ساخته است.

از آنجايى كه وحشى به زبان توده مردم و نزديك به فهم و دركشان شعر مى‏سرايد، به كلمات و تركيبات آهنگ خاصى مى‏بخشد. كلماتش، كلماتى است كه كمتر در آثار پيشينيان به كار رفته است. كلماتى چون كم‏محلى، پُر خوبى، پردور، بى‏مروّت، بى‏ملاحظه و ... .

 

تويى كه عزّت ما مى‏برى به كم محلى

وگرنه خوارى عشقت هلاك صحبت‏ماست



*ديوان: 22

 

آنكه هرگز ياد مشتاقان به مكتوبى نكرد

گرچه گستاخى است مى‏گوييم پرخوبى نكرد



*ديوان: 81

 

خواهم كه شوم از نظر لطف تو غايب

هر چند كه پر دورم و بسيار حقيرم



*ديوان: 121

تركيبات و اصطلاحات خاصى كه وحشى در اشعارش به كار مى‏گيرد ناشى از زبان توده مردم و فرهنگ مردمى است. تركيباتى چون: راه از من بگردان، ادايى سر زده است، اگر غلط نكنم، بنده لب پر خنده‏ات شوم،
خاكم به سر، نگاهى زير پا مى‏كن و ...

 

شكفتگيش چو هر روز نيست حالى هست

اگر غلط نكنم از منش ملالى هست



*ديوان: 41

 

وحشى ديوانه‏ام در راستگوييها مثل

خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب



*ديوان: 14

 

بگذران دانسته از ما گر ادايى سرزده است

بوده نادانسته گر از ما خطايى سرزده است



*ديوان: 24

 

بيعانه هزار غلام است خنده‏ات

صد بار بنده لب پر خنده‏ات شوم



*ديوان: 119

 

شد مانع نشستنم از خاك راه خويش

خاكم به سر كه قدر غبارى نداشتم



*ديوان: 126

 

سر و جان است در راهت نه آخر سنگ خاك است اين

به استغنات مى‏رم گه نگاهى زير پا مى كن

 

*ديوان: 141

البته در ديوان غزليّات وحشى به اشعارى برمى‏خوريم كه شباهت و نزديكى زياد با اشعار سبك هندى دارد:

 

من از كافر نهاديهاى عشق اين رشك مى‏يابم

كه با يعقوب هم خصمى بود جان زليخا را



*ديوان: 3

 

هر متاعى را در اين بازار نرخى بسته‏اند

قند اگر بسيار گردد نرخ شكر نشكنيم



*ديوان: 117

 

قرب تا حاصل نشد دودم ز خرمن برنخاست

اتّحاد شمع برق خرمن پروانه بود



*ديوان: 58

 

من بد روز را آن بخت بيدار از كجا باشد

كه در كويش‏شبى چون پاسبانان تا سحر گردم



نه از سوز محبّت بى‏نصيبم همچو پروانه

كه در هر انجمن گرد سر شمع دگر گردم[16]



*ديوان: 119

 

 

 


[1]×. ناتل خانلرى، پرويز: «يادى از صائب» در كتاب: «صائب و سبك هندى ...»، همان: 260ـ271.

 

[2]×. نورانى وصال، عبدالوهّاب: «سبك هندى و وجه تسميه آن»، همان: 290.

 

[3]×. يوسفى، غلامحسين: «تصوير شاعرانه اشيا در نظر صائب»، همان: 315 و 316.

 

[4]×. مؤتمن، زين‏العابدين: «نظريه نگارنده راجع به صائب»، همان: 399 و 400.

 

[5]×. همان: 414 و 415.

 

[6]×. مؤتمن، زين‏العابدين: «دوره صفويّه يا دوره رواج سبك هندى»، همان: 448 و 449.

 

[7]×. دشتى، على: «نگاهى به صائب»، همان: 483.

 

[8]×. ارباب شيرانى، سعيد: «مضمون‏سازى در شعر و سبك هندى و شعر متافيزيكى انگليس»، همان: 11 و 12.

 

[9]×. سياسى، محمّد: «تمثيل در شعر صائب»، همان: 146.

 

[10]×. سجّادى، ضياءالدّين: «معنى و مضمون در شعر صائب»، همان: 110.

 

[11]×. همان: 109 و 110.

 

[12]×. زرّين‏كوب، عبدالحسين: «زاير هند»، همان: 80.

 

[13]×. همان: 77.

 

[14]×. رياحى، محمّدامين: «صائب تبريزى شاعر زمانه خويش»، همان: 65 و 66.

 

[15]×. همان: 63.

 

[16]×. تحوّل شعر فارسى، زين‏العابدين مؤتمن: 380ـ383.

آموزشگاه گویندگی و سخنوری موسسه شهریاران سخن (مدرسه سخن)

مدرسه سخن آموزشگاه و مدرسه تخصصی مجریگری و اصول و فنون سخنرانی


سالها با شما و همراه شما هستیم در سایت ایران مجری و باشگاه ایرانمجری. افتخار ماست تا اینبار در سایت سخنوری با شما باشیم.  صدها مقاله مرتبط به فنون سخنرانی و صدها متن سخنرانی و متن مجری گری در پردیس سخن 1400

مدرسه سخن ایران از بهترین مراکز آموزشی در زمینه سخنوری و گویندگی و مجریگری می‌باشد که با مدیریت دکتر فریبا علومی یزدی و مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون به آموزش بیش از ۱۰۰۰ مجری و سخنران در کشور اقدام نموده است.
شما می توانید آخرین مقالات و آموزش های مرتبط با فن بیان و سخنوری را در این سایت ببینید . برای ورود به سایت سخنوری کلیک کنید.


آخرین تصاویر از سخنوران و فراگیران مدرسه سخن و نظرات ارزشمند آنها را در قسمت نظرات گوگل مپ ملاحظه فرمایید.

روی لینک زیر کلیک کنید

گوگل مپ : مدرسه سخن ایران تاسیس ۱۳۹۵ آموزش سخنوری ، گویندگی و مجریگری

تنها یک راه برای سخنور شدن وجود دارد !