مصاحبه با کیوان لطفی مجری صحنه و مجری تلویزیون

مصاحبه ها . مجریان صحنه ایران
ابزارها
تنظیمات نوشتاری

 آقای کیوان لطفی لطفا خودتان را برای خوانندگان خبرنامه ایران مجری و دیگر مجریان و سخنوران ایران زمین معرفی کنید .

با عرض سلام و تقدیم بهترین شادباشها خدمت خوانندگان فرهیخته خبرنامه ایران مجری

-متولد 1356 هستم و لیسانس زبان انگلیسی از دانشگاه شهید چمران اهواز و دکترای علوم ارتباطات اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی دارم.

 

دبیر رسمی آموزش و پرورش هستم، درگروه ارتباطات دانشگاه آزاد شوشتر هم دروس ارتباطات و رسانه را تدریس میکنم. از سال 1376 همکاری خودم را به عنوان گزارشگر رادیو با صدا و سیمای خوزستان شروع کردم و کماکان این ارتباط به عنوان مجری تلویزیون و با اجرای برنامه های زنده استانی و ارتباط زنده با شبکه های سراسری ادامه دارد. بمدت 4 سال کارشناس روابط عمومی آموزش و پرورش خوزستان بودم و یکسال هم کارشناس روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان بودم. و شاید جدی ترین دغدغه­ی ارتباطی ام در این سالها «اجرای صحنه» بوده است و افتخار داشته­ام در برنامه های گوناگون و در سطوح مختلف استانی و کشوری بعنوان «مجری» و ارتباط گر، ایفای نقش کنم.

· از شروع کار بگید. نقطه شروع کارتون رو چی میدونید؟

- مجری­گری هم مثل هر مهارتی نیم «جوشش» و نیم «کوشش» است. کار من هم با جوشش شروع شد. یادمه دوران دبستان در جمع بچه های محل، تکه های بادکنک رو روی لیوان می کشیدیم و میکرفون درست می کردیم. صدا کمی هم «اکو» پیدا میکرد. خوب بیاد دارم که در این بازی تقلیدی «حال خوب»ی پیدا می­کردم. از اول راهنمایی وارد گروه تئاتر مدرسه شدم و با «صحنه» آشنا شدم. بنظر می­رسید که فعالیت هنری دیگر «تفنن» نبود، بلکه «دغدغه» شده بود. نمودِ این دغدغه در دوران دبیرستان، همچنان «بازیگری» بود؛ با این تفاوت که علاوه بر بازی در نقش «دیگران»، بازی در نقش «خود» هم جدی شده بود: مقاله خوانی سر صف دبیرستان. حال غریبی میداد. هم روی «صحنه» بودم و هم «خودم» بودم.

با ورود به دانشگاه شهید چمران، میدان بزرگی برای حرکت پیدا شد. اینجا هم با تئاتر شروع کردم وبعد از دو تجربه تئاتری، مجری شب شعر دانشجویی شدم و داستان «خود» و «صحنه» شکل دیگری پیدا کرد؛ حالا «مجری» شده بودم؛ شب شعر دانشجویی، جشن فارغ التحصیلی دانشکده های مختلف دانشگاه، و گاهی سمینارهای علمی دانشگاه. چون راه را پیدا کرده بودم و با حلاوت اون آشنا شده بودم، به دنبال میدان بزرگتری بودم، دمِ دست ترین و گسترده ترین رسانه استان: صدا و سیمای خوزستان. حالا دیگه «جوشش» کافی نبود و «کوشش» هم لازم بود. آبان سال 1376، «به سختی» وارد رادیو شدم و به ­عنوان گزارشگر مشغول به کار شدم. به سختی که عرض می کنم، داستانش طولانیست که الان مجال توصیفِ مصائب ورود نیست. گزارشگری فرصتی داد که به نقاط مختلف استان سرک بکشم و مردم را (در واقع مخاطب را) بشناسم؛ بصورت میدانی با دغدغه­ها و انتظارتشان آشنا بشم. برای برنامه­های مختلف رادیو خوزستان گزارش گرفتم و در مواجهه با مردم سعی می­کردم «خودم»، «کارم» و «نگاهم» رو رتوش کنم و به اونها نزدیک بشم. دوستانی که تجربه گزارشگری رادیو رو دارن، میدونن که کار بسیار دشواری است و بازتاب اون در مقایسه با دیگر ارتباط­های رسانه ای کم هست. اما از اونجا که من کار رو به رسم همیشه جدی گرفته بودم، ارتباط با مردم، به کلاس «مردم شناسی» تبدیل شده بود. در کنار رادیو، همچنان «صحنه» رو مزه مزه می­کردم. سال 1379 گزارشگر تلویزیون شدم و سال 1380 برای اولین بار با برنامه زنده «همدلی» شبکه خوزستان، نقش مجری تلویزیون رو بازی کردم. اجرای برنامه های مختلف، ژانرهای مختلف و ارتباط های زنده سراسری ره آورد این سالها تا به امروزه است.

 

· چه کسی رو «مجری» میدونید؟ چه تعریفی برای این حوزه ارتباطی قائل هستید؟

- بنظر من مجری هم یک بازیگر است با این تفاوت که نقش خودش رو بازی میکند. و یه ارتباط گر که نبضِ «جامعه» و دغدغه هایش رو در دست دارد و «مخاطب» و انتظارات او را میشناسد. البته این مثلث ضلع دیگری هم داره؛ «شناخت مجری از خود»، که به­ عنوان منبع ارتباطی اهمیت ویژه ای دارد.

 

· در مسیر موفقیت چه کسانی به شما کمک کردند؟

-همه. یقیناً همه کسانی که در این سالها در مسیر زندگیم قرار گرفتند به نوعی امروز رو شکل دادند. معلمان و مدیرانی که «اعتماد» کردند و فرصت کسب تجربه رو فراهم کردند. دانشگاه، که میدان گسترده ای رو فراهم کرد. مخاطبانی که تشویق کردند و کریمانه انرژی بخشیدند، دوستانی که انتقاد کردند و با یادآوری ضعف ها فرصت ترمیم نسبی آنها را فراهم کردند. اما اگه قرار باشد بنام از کسی یاد کنم، از استاد تمام ادبیات ایران و دانشگاه شهید چمران، دکتر نصراله امامی باید اسم ببرم. دوره لیسانس وقتی در دانشکده مجری می شدم، حین اجرا، برای رسیدن به «تفاهم ارتباطی»، به «بازخورد» و عکس العمل چند نفر دقت می­کردم. و همیشه نگاه فرهیخته و بی ادعای این بزرگوار معیار خوبی به حساب می آمد؛ هر وقت چشم های ایشان برق میزد متوجه «درستی پیام» می شدم و ... البته ایشان بعدها شاگرد نوازی هم کردند و با یه تعریف به موقع و بزرگ منشانه، اعتماد به نفس کاری رو برای ادامه راه تقویت کردند. و همیشه در طی این سالیان، این « نگاه ضمنیِ» دکتر امامی رو به همراه دارم، نگاهی که به من اجازه خروج از میدان اعتدال و سنجیده­ گویی را نمی دهد.

 

· تحصیل در رشته ارتباطات تا چه اندازه به اجرای بهتر و نزدیکی بیشتر شما به مخاطب کمک کرده؟

-بی تردید تاثیر بسزایی داشته. من چون احساس می کردم که ارتباطات را با تمام وجود می فهمم و البته به کارم هم میاد، با وجود همه مشغله­های کاری و زندگی ،با علاقه درس خوندم و با ورود به دانشگاه علامه طباطبایی و رشته ارتباطات، تلاش کردم به تجربیات، لعاب آکادمیک بدم. ارتباطات برای من خیلی بیشتر از یک رشته است. هم دید عمومی و حرفه ایم را عمیق کرد، هم اعتبارم را به­عنوان یک منبع ارتباطی بالا برد. مجری هر چی بیشتر بداند، در حالی که نوع نگاه و دایره واژگانش ارتقاء پیدا می­کند، مخاطب هم او را جدی تر می­گیرد.

 

· کار دیگر مجریان را چطور ارزیابی می کنید؟

- بنظرم دو نوع نگاه در حوزه اجرا و مجری داریم، یکی نگاه «کلاسیک و سنتی» که بیشتر صدای خوب، تصویر خوب، شمرده سخن گفتن و حفظ زبان معیار رو مد نظر دارد. نوع دیگر، نگاهی «نو» بحساب می آید، نگاهی که ارتباط و اجرا رو عمیق تر، زیر پوستی تر و البته فراتر از موازین ظاهری می داند. البته این به معنی نفی استاندارهای حرفه ای و مورد توافق نیست، بلکه جذبه پنهان ارتباط­گر مد نظر است. شکی نیست که جذبه آشکار هم می­تواند به این بُعدِ نادیدنی یاری برساند، اما اصل و اساس، «محتوا و کشش ارتباطی» است. به هر حال وقتی که می­خواهیم کار مجری ها رو ارزیابی کنیم باید اول ملاکمان رو تعیین کنیم. و البته در هر حال باید به یاد داشت ، کار اجرا «مخاطب محور» است و نهایتا، بهترین قاضی در این حوزه، «مخاطب» است.

 

· شما تا چه اندازه سعی می کنید کار مجری های خوب رو ببینید؟

-من حتما کار همکارانم رو رصد می کنم اما گرته برداری نمی کنم. همیشه دوست داشته و دارم سبک خودم را داشته باشم. از آغاز کار، حسی بهم می گفت که اگه خیلی در کار دیگران محو بشم، در کشف سبک شخصی خودم عاجز می مانم. تا آن حد کار دیگر دوستان رو دنبال می کنم که روی کارِ خودم تأثیر خوب بگذارد. به نظرم زبان ارتباط یک «زبان شخصی» است که در هر منطقه متناسب با مخاطب و واقعیت های جامعه شکل می­گیرد. مثلا در حوزه اجرای صحنه، مخاطب از هر سالن به سالن دیگه متفاوت هست. حتی موضوع جلسه هم نوع زبان ارتباط را متفاوت میکند.

 

· شما از بین حوزه های مختلف اجرای صحنه و گویندگی رادیو تلویزیون کدامیک رو بیشتر می پسندید؟

- تلویزیون به عنوان یک رسانه گسترده، اثرگذاری بالایی دارد و دوستانی که تجربه اجرای زنده تلویزیون رو دارن، میدونند که حلاوتِ بی همتایی دارد، اما به علت گستردگی، پراکندگی و ناهمگونی مخاطب، دشواری­های خاصِ خود را دارد و گاهی «منظورِ» مجری متأثر از عواملِ دیگر، «بد» تعبیر می­شود. در مقایسه، صمیمتِ رادیو در اجرا و ارتباط، خیلی بیشتر از تلویزیون است. من اجرای رادیو و تلویزیون رو دوست دارم، اما اگه قرار باشد که گزینه سوم، اجرای صحنه باشد، قطعا مورد سوم رو ترجیح می دهم. همکاران عزیز حتما تأیید می کنند که کمتر چیزی میتونه شیرینی و حلاوت یک اجرای موفق صحنه رو داشته باشه؛ در این نوع اجرا، این امکان وجود دارد که «همنفس با مخاطب» شد، «نبض» او را بدست گرفت، «بازخورد»های او را لمس کرد و «فرصت تصحیح پیامِ» ارسالی را داشت. یک اجرای خوب مثل یک خواب عمیق انرژی­بخش است. باید تجربه­ی صحنه داشت تا این قدر این «مدیوم ناب» را فهمید.

 

· بنظر شما یک مجری صحنه موفق چه ویژگی هایی داره؟

مجری موفق باید در سه مقطع زمانی، موفق عمل کند. قبل، حین و بعد از اجرای برنامه؛ «قبل از برنامه» خوش قول و محترم باشد، «حین برنامه» کار خود را به نحو احسن انجام دهد و «بعد از برنامه» هم با حفظ شأن و جایگاه خود، زمینه برنامه های بعدی را فراهم کند. بنظر من یک مجری باید حس ذاتیِ «خودنمایی» رو کنترل کند. باید اجازه بدهد که در خدمت جریان و روند جلسه و برنامه قرار بگیرد. البته منظورم جدا از یک حضورِ ساده و بی اثر است؛ در واقع مجری باید اهداف برنامه را بشناسد و با به قول فوتبالی­ها، با یک «بازی بدونِ توپ»، فرصت گل­زنی صاحبان برنامه رو فراهم کند. برنامه، یک حرکت جمعی است و مجری پیشانی کار محسوب می­شود و باید با درک منطقی جایگاه، در خدمت تحقق اهداف پیدا و پنهان جلسه قرار بگیرد. البته در این راه، شناخت و رعایت اصول حرفه ای ضروری است و نباید برای خوشایند دیگران از مواضع منطقی و ارتباطی خود عدول کرد. باید رعایت احترام عوامل برگزاری برنامه رو جدی گرفت. اجازه نداد که تنش های طبیعی و غیر طبیعی قبل و حین اجرای برنامه، به کار آسیب بزند. مجری خوب قطعا باید اخلاق گرا باشد؛ اهل انصاف و اعتدال باشد، با دیگران با مهربانی برخورد کند و با تکنیک های مختلف، از سوءتفاهم های ارتباطی جلوگیری کند. مطالعه درباره­ی برنامه را هم، باید بعنوان یک اصل مهم در نظر داشت. شناسایی میهمانان ویژه و مدعوین از جمله وظایف یک مجریِ کاردانِ صحنه است. ذکر درست عناوین و القاب می­تواند جایگاه مجری را در برنامه ارتقاء ببخشد. باید در بکارگیری «صفات» وسواس داشته باشد و «بار» کلمات را بشناسد و با به کارگیری منطقی واژگان، ارتباطی معقول و اثرگذار را مدیریت کند. ضعف های برنامه را بپوشاند و همه چیز را در جهت ارتباط «دو سویه» و «متقابل» سامان دهد. و شاید مهم­تر از همه، «دیگران» (مخاطب، عوامل، همکاران) و بطور کلی «مردم» را «دوست» داشته باشد. هر نقصی در اجرا را می توان با «محبت درونی» پوشاند. نیازی به نقش بازی کردن نیست، کافیست درون «خود» را با «دیگران»، «همسو» کرد.

در بعضی از مراسم افرادی هستند که سعی در اخلال در روند همایش هستند . شما چگونه و با چه بیانی از مخاطبان سختی که قصد به هم زدن نظم مجلس را دارند برخورد می نمایید؟

مسلما شاید بشود گفت که بدترین اتفاق ممکن در مراسم است. سعی می کنم با رعایت انصاف و همدلی تنش رو به حداقل برسانم. به هر حال مجری وظیفه دارد «شاهین ترازو» باشد. بنظرم باید قدری به حرفهای آن فرد یا افراد که معمولا با صدای بلند ادا می شود گوش داد، چه بسا حقی از ایشان در حین برنامه ضایع شده باشد. در اینصورت باید به او دلگرمی داد که در ادامه شما هم «دیده خواهید شد». اگر حرفها بنظر غیر منطقی آمد، مجری باید فورا و مودبانه تناقض ها را گوشزد کند و با چاشنی مطایبه، آن فرد را به روال عادی برنامه بازگرداند. اگر این دو حالت نبود و آن افراد صرفا جهت اختلال یا مزه پرانی ابراز حضور می کنند، تا حد امکان باید موضوع را ندیده گرفت و به آن توجهی نکرد تا آن رفتار، به قول معروف تضعیف و خاموش شود.

 

چگونه و با چه بیانی در یک رویداد مهم با رسانه ها ارتباط مستقیم می گیرید؟

قطعا نوع برنامه، ساعت ارتباط، منظور ارتباط، طرف ارتباط و عوامل گوناگونی دخیلند تا بیان مناسب یک ارتباط شکل بگیرد. البته این مسائل نباید باعث تبدیل ارتباط زنده به صحنه آزمون و خطا شود. به عبارت دیگر، باید قبل از هر ارتباط، خصوصا ارتباط زنده که امکان تصحیح وجود ندارد، ابعاد گوناگون کار را در نظر گرفت و راهکارهای لازم را فراهم کرد و برای اختلال های احتمالی، آماده بود.

 

- یکی از خاطرات شیرین اجرای صحنه را که برای شما اتفاق افتاده است و در ذهن شما ماندگار است را برای خوانندگان ایران مجری بیان نمایید.

بی تردید ابتدا باید همان جمله معروف که «لحظه به لحظه اجرای صحنه خاطره است و ماندگار» رو تکرار کرد. هر وقت جرقه ارتباط می خورد تا پایان مراسم، شیرین و گواراست. شاید اگر تلخ ترین خاطره را «شکست ارتباطی» بدانیم، معنای خاطره شیرین نمایان تر می شود، به عبارت دیگر، «توفیق ارتباطی»، خاطره شیرین هر مجری است. اما اگر بخواهم، مخصوصا یکی از خاطرات شیرین را الان ذکر کنم، باید از اجرای برنامه برای کارکنان یکی از بانک ها اشاره کنم که تقریبا دو ماه پیش رخ داد...یکی از کارمندان خوش ذوق بانک برای تعریف خاطره استخدام خود روی صحنه آمد. صریح و صادقانه حرف میزد. من هم بعنوان مجری وارد شدم و کوتاه می پرسیدم و ایشان فوری جواب میداد، شاید حدود ده دقیقه سالن، با صدای بلند می خندید، طوری که خارج از سالن که صدا را شنیده بودند، با تعجب وارد جلسه می شدند. حین اجرا یک لحظه به خودم آمدم و دیدم من هم با حاضران، خیلی طبیعی و غیر ارادی می خندم...برنامه عجیبی شد، بعدا که دقت کردم دیدم کارم در آن برنامه، «اجرا» نبود، «زندگی» بود.

 

- آیا شما در گردهمایی سالانه مجریان صحنه ایران شرکت می نمایید؟ چرا؟ و به نظر شما چه اندازه این گردهمایی ها می تواند در ارتقاء و همگرایی صنفی مجریان صحنه نقش داشته باشد؟

امیدوارم که مشغله ها اجازه بدهد که بتوانم در گردهمایی شرکت کنم. بی تردید حرکت بسیار جالب و سنجیده ای است. مجریان صحنه را بعنوان یک «صنف ارتباطی» معرفی می کند و منجر به همدلی بین همکاران خواهد شد و جمعی «موثر و دیده نشده» نیز، متشکل خواهد شد. به هر حال روزی این جمع باید به رسمیت شناخته شود، حقوق خود را بداند و در روند روابط، نقش اثرگذار ایفا کند، پس چه بهتر که این اتفاق اجتناب ناپذیر، هر چه زودتر رخ دهد. از بانیان این حرکت تشکر می کنم و امیدوارم با تعامل و درک جمعی، حرف های این جمع نیز در محافل ارتباطی«شنیده» شود.

 

- اگر برای نوآموزان  رشته هنری مجری گری خواسته باشید تنها یک توصیه نمایید؛ آن توصیه چیست؟

علاقمندان این حوزه، قبل از ورود باید با خود صادق باشند و ببینند که واقعا چقدر دیگران را دوست دارند. با تبختر و غرور و منیت نمی توان در این کار موفق شد. ارتباط یعنی برابری و برای این مهم باید «زبان مفاهمه» آموخت. در غیر اینصورت؛ پس از مدتی، میکروفون بعنوان یک ابزار «مونولوگ»، سوهان روح مخاطب خواهد شد ، «ارتباطی عقیم»شکل خواهد گرفت و ...

- با شما برای اجرای همایشی از ماه ها قبل تماس می گیرند و شما شفاهی قول مشارکت در همایش را می دهید. شب همایش به شما می گویند " از شما در این همایش استفاده نخواهد شد". شما چه عکس العملی از خود بروز می دهید؟

اگر 5 سال پیش این سوال را می پرسیدید می گفتم: به هم می ریختم. اما حالا در جواب این سوال باید بگم: بعد از سالها کار یاد گرفته ام در یک حرفه تا «نشدن» نباشد،«شدن»، شیرین نیست. در ضمن نباید فراموش کرد که همه من و کارم را دوست ندارند، پس نباید بی خود انرژیم را قبل از رسیدن به دوستدارانم هدر بدهم.

 

برای کلمات زیر جمله و یا شعر کوتاهی بیان نمایید:

مجری صحنه : معجزه گر ارتباطی

آخرین اجرا: همایش روز حمل و نقل شرکت ترابری و خدمات پشتیبانی مناطق نفتخیز جنوب

اخلاق حرفه ای: ضرورت اجتناب ناپذیر

انصاف: مایه اعتبار مجری

عشق: خشت اول

نردبان: پیمودنی است، البته یکی یکی

کارون: دلیل تبدیل اهواز به یکی از بزرگ ترین رود-شهر های جهان

همت عالی: ضرورت موفقیت در کار

رنگ صداقت: آبی

یک موضوع برای نقاشی در یک کلمه : باران

ایران: سرزمینی که مشتی از خاکش را بر قلبم پاشیده اند.

تنها کسی که علاقه دارید از او تشکر کنید؟ همسرم

آخرین دیداری که برای شما ارزشمند بوده است؟ دیدار یکی از دوستان قدیمی بعد از 18 سال

نام یکی از معلمان خود را که همیشه به یاد خواهید داشت؟ آقای حمید صالحی دبیر ادبیات دوران دبیرستان

اولین و بهترین خصیصه ای که از نظر شما انسان را به کمال می رساند؟ مردمداری

آخرین و بدترین خصیصه ای که انسان را در سراشیبی سقوط قرار می دهد؟ غرور

سخن پایانی شما ؟

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

سپاس از همه دوستان و همکارانی که زمینه این گپ و گفت را فراهم کردند.

مصاحبه کننده: شعله

 

copyright

آموزشگاه گویندگی و سخنوری موسسه شهریاران سخن (مدرسه سخن)

مدرسه سخن آموزشگاه و مدرسه تخصصی مجریگری و اصول و فنون سخنرانی


سالها با شما و همراه شما هستیم در سایت ایران مجری و باشگاه ایرانمجری. افتخار ماست تا اینبار در سایت سخنوری با شما باشیم.  صدها مقاله مرتبط به فنون سخنرانی و صدها متن سخنرانی و متن مجری گری در پردیس سخن 1400

مدرسه سخن ایران از بهترین مراکز آموزشی در زمینه سخنوری و گویندگی و مجریگری می‌باشد که با مدیریت دکتر فریبا علومی یزدی و مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون به آموزش بیش از ۱۰۰۰ مجری و سخنران در کشور اقدام نموده است.
شما می توانید آخرین مقالات و آموزش های مرتبط با فن بیان و سخنوری را در این سایت ببینید . برای ورود به سایت سخنوری کلیک کنید.


آخرین تصاویر از سخنوران و فراگیران مدرسه سخن و نظرات ارزشمند آنها را در قسمت نظرات گوگل مپ ملاحظه فرمایید.

روی لینک زیر کلیک کنید

گوگل مپ : مدرسه سخن ایران تاسیس ۱۳۹۵ آموزش سخنوری ، گویندگی و مجریگری

تنها یک راه برای سخنور شدن وجود دارد !